۱۳۸۸ خرداد ۸, جمعه

در رد یکی از مغلطه های اسلامی

يکي از مغلطه هاي که اسلامي ها براي اثبات خدايي بودن قران مياورند مسعله ايه سه و چهار ايه
قيامت است. با اين ترجمه
آيا انسان مى‏پندارد كه هرگز استخوانهاى او را جمع نخواهيم كرد (3) آرى قادريم كه سر انگشتانش را هم درست کنيم. (4)
اولين نکته اي را من لازم به تذکر ان ميدانم اين است که حتي اگر به فرض محال اين حرف ها را
منطقي بدانيم اين تنها اثبات ميکند که اين کلامات از يک انسان باهوش يا صرفا از يک موجود فرازميني
است.البته با اشتباهات زيادي که قران حتي در همين سوره قيامت کرده اين فرض نيز منتفي ميشود
ولي صرف يک اشتباه و يا يک تناقض براي اثبات اين که قران از خدا نيست کافي است.
اسلاميان ميگويند چون انسان ان زمان نميدانسته که خطوط سر انگشتان هر کس متفاوت از خطوط سر
انگشتان شخص ديگر است و امروزه به اين مسعله پي برده اند نشان از اين است که قران معجزه است.
پس انچه انها به عنوان معجزه از ان ياد ميکنند تفاوت خطوط سر انگشتان ادم ها با يک ديگر است که
انها فکر ميکنند قران به ان اشاره کرده است.(هرچند توضيح ميدهيم که منظور محمد از اين مثل تفاوت
نبوده است.) خوب اگر تنها سر انگشت انسان ها از یک دیگر متفاوت بود باز این را میتوانستیم به عنوان یک شگفتی (نه معجزه) قبول کنیم. ولي نکته جالب توجه اين است که تفاوت انسانها در کليه اعضاي بدن انها مصداق دارد.
مثلا بيني و لب و دندان ها و چشم هاي هيچ کس کاملا شبيه به ديگري نيست. و اگر با دقت بر رسي
بشود اصولا تمام اعضاي بدن انسان از نظر شکل و فرم کاملا مخصوصا خود اوست و شباهت تامه اي
وجود ندارد شايد تنها در نگاه اوليه شبيه به نظر برسند کما اين که هنگامي که صدام را دستگير کردند
براي شناساي او از صدام هاي بدلي به اندازه گيري فرم صورت و دندان هايش پرداختند نه به اثر
انگشتش. خوب بعد از اين که فهميديم که اصولا تفاوت ادم ها تنها در خطوط سر انگشتانشان نيست بلکه در همه
اعضاي بدن انهاست با اين ميپردازيم که علت اين که محمد اين مثل را اورده است چيست.
اگرچه انسان در زمان محمد متوجه تفاوت خطوط سر انگشتان و کف دست انسان ها با يکديگر نبوده است اما مسلما
ريز بودن و و پيچ در پيچ بودن اين خطوط را مد نظر داشته است .وقتي که شخصي براي محمد
استخواني مياورد و ميگويد الله چگونه روز قيامت استخوان هاي اين شخص را جمع اوري ميکند براي
اين که بگويد الله ميتواند اين کار را بکند اين گونه بيان ميکند که اين استخوان به اين بزرگي را که جمع
کردنش کاري ندارد ما حتي استخوان سر انگشت شما (که خیلی کوچکتر و تعداش هم بیشتر است) يا مثلا خطوط سر انگشت شما که از اين ريز تر
هستند جمع ميکنيم.مثل این که کسی به شما بگوید شما چگونه میتوانی پرنده ای را از راه دور شکار کنی و شما بگوید که
من حتی میتوانم مگس ها را نیز از راه دور شکار کنم.جالب اینجاست که چند ایه بعد در ایه ایه 8 سوره قیامت قران مینویسد که ماه (در روز قیامت) بی نور
میشود در حالی که همگی میدانیم ماه همین العان هم بی نور است و تنها مثل یک اینه بازتاب میکند. مسعله اینجاست که قران علاوه بر این که سر تا سر از اشتباهات و تناقض گویی ها میباشد در کلیت
خود نیز دارای ریشه عقلانی نیست..