۱۳۸۸ تیر ۱۴, یکشنبه

چگونه مسعله شان نزول دلیلی بر عدم الهی بودن قران است.

بسياري از ايات قراني بر اساس اتفاق هاي که در زمان محمد اتفاق افتاده است نازل شده است. به اين مسعله اصطلاحا شان نزول ميگويند. براي مثال ايات سوره لهب که بعد از تمسخر محمد توسط ابولهب انجام گرفت نازل شد و بعضي از ايات سوره نور که به خاطر اين که عده اي به عايشه همسرمحمد نسبت زنا دادند نازل شد. در اين مسعله که بسياري از ايات بر اثر اتفاقات که در زمان محمد افتاده است نازل شده است بين مورخان و مفسران قران ترديدي وجود ندارد. سوال اساسي که پيش مي اید اين است که ايا الله کلام و سخن خود را معطوف به اتفاقات زمان محمد کرده بوده است؟ اگر اينگونه است پس بايد بپذيريم که کلام الله که اصولا بايد ثابت و تغيير ناپذير و باشد با توجه به اتفاقات زمان محمد تدوين يافته و ميتوانسته است چيزي غير از قران کنوني باشد. و بنا بر اين اگر حوادث بيشتري دز زمان محمد اتفاق افتاده بود احتمالا ايات قراني نيز بيشتر بود. يا اگر محمد بيشتر عمرکرده بود شمار ايات قراني بيشتر بود و اگر فلان اتفاق نيفتاده بود احتمالا تعدادي از ايات در قران نبود. و کما اين که با پذيرش اين نظر بايد بپذيريم که اعمال و کردار مردم مکه و مدينه در زمان محمد درتدوين قران موثر بوده است و بخشي از کلام الله با توجه به رفتار بعضي از انها تدوين يافته است. در اين صورت ديگر نميتوانيم بپذيريم که قران در لوح محفوظ بوده است. از طرفي اين که بپذيريم که الله منتظر بوده است ببيند که چه اتفاقي مي افتد تا ايه اي متناسب با ان نازل کند علاوه براين که نشان دهنده عدم اگاهي الله به انچه ان چه ميخواهد به عنوان قران نازل کند است ميباشد نشان دهنده عدم اگاهي الله به اتفاقاتي است که در اينده اتفاق خواهد افتاد!!!!حال اگر بپذيريم که قران در لوح محفوظ بوده است و اتفاقات زمان محمد تاثيري بر بر ان نداشته است بايد به اين پاسخ دهيم که پس چگونه است که بعد از تمسخر محمد توسط ابولهب سوره اي در نفرين او مياد؟ اگر بپذيريم که ابولهب داري اختيار بوده است و ميتوانسته است مسلمان شود در اين صورت بايد بپذيريم که اراده ابولهب در نزول اين ايه نقش داشته است و و او میتوانسته با اختیار خود تغیراتی در قران بدهد. اگر بپذيريم که او بايد کافر ميشده تا اين ايه در وصف او بيايد در اين صورت بايد معتقد به جبر بود و در اين صورت نزول قران بي فايده و نفرین ابولهب مجبور بی دلیل میگردد. چگونه است که پس از نسبت زنا دادن به عايشه ايه هاي در اين مورد مياد؟ چگونه است که بعد از اين که مردم سوال در مورد علت بدر ماه سوال ميکنند ايه اي در مورد ان نازل ميشود؟ اگر مردم داراي اراده واختيار بود اند در اين صورت نزول ايه منوط به اختيار افراد ميشود و در صورتي که اين افراد اين سوال را نمي پرسيدند اين ايه هم نازل نميشد. و اگر اجبارا و تقديرا انها بايد اين سوال را ميکردند تا اين ايه نازل بشود در اين صورت بايد معتقد به جبر باشيم و در اين صورت نزول قران براي انسان هاي مجبور بي فايده است.براي مثال ايه 83 سوره کهف ميگويد:و از تو در باره ذوالقرنين مى‏پرسند بگو به زودى چيزى از او براى شما خواهم خواند (83)حال اگر افرادي اين سوال را نمي پرسيدند اين ايه نازل نميشد!!!! اگر احيانا مردم علا قه اي به داستان ذولقرنين نداشتند الله مجبور به گفتن اين قصه براي مردم نميشد!!!! و اگر محمد عاشق زن پسر خوانده خودش نميشد ايه 37 سوره 33 نازل نميشد. يا مثلا اگر اراده عده اي بر عدم پذيرش اسلام تعلق نميگرفت ايه هاي مربوط به کفر نازل نميشد.بنا بر اين اصولا شان نزول با قرار داشتن قران در لوح محفوط دز تضاد است. و اگز بپذيريم که اتفاقات زمان محمد در نزول ايات موثر بوده است در اين صورت بايد بپذيريم که اراده انسان ها در نزول کلام الله موثر بوده است و بعضي از انسان ها با اعمال اراده خود کلام الله را دست خوش تغييراتي حد اقل از لحاظ حجم قران کرده اند. و این خود دلیلی بر این میشود که الله نمیدانسته است که قرانی که او نازل میکند دقیقا شامل چه ایاتی میشود. ولي اگر بپذيرم که قران در لوح محفوظ بوده است در اين صورت بايد بپذيريم که اتفاقاتي که زمان محمد افتاده تنها بهانه اي براي نزول اين ايات بوده است و مثلا بايد عده اي در مورد سبب بدر ماه سوال کنند تا ايه اي از لوح محفوظ در اين مورد نازل بشود. يا بايد عده اي در مورد ذولقرنين از محمد بپرسند که ايه اي بيايد با اين مضمون که (و از تو در باره ذوالقرنين مى‏پرسند بگو به زودى چيزى از او براى شما خواهم خواند) نازل شود. و پذيرش اين موضوع به معني ناديده گرفتن اراده انسان ها و به معني جبر است به اين معني که کافران بايد کافر ميشده اند تا ايه هاي در مورد انها بيايد و ابولهب بايد مشرک ميشده است که سورهاي در مورد او و زنش بيايد. و با پذيرش جبر نزول قران براي انسان هاي مجبور بي فايده و خارج از عقلانيت است.