۱۳۸۸ تیر ۲۸, یکشنبه
یک برهان ساده اما محکم برای عدم وجود اخرت
۱۳۸۸ تیر ۲۳, سهشنبه
حکم تجاوز به زنان شوهر دار در اسلام چیست؟ حلال است یا حرام؟
۱۳۸۸ تیر ۱۵, دوشنبه
روان شناسی محمد ابن عبد الله و تاثیر ان در بهشت توصیف شده در قران
از طرفی وی در دوران کودکی و نوجوانی با محرومیت و کمبود غذا روبه رو بوده است قوت او معمولا نانی خشکیده بود است و شیر شتر برای او غذایی بسیار خوب به حساب میامده است. بنا براین در ذهن خیال پرداز خود غذاها و نوشیدنی های مورد علاقه خود را به دنیای خیالی خود اضافه میکند. مثلا جوی هایی را ترسیم میکند که در ان شیر و عسل روانند و درختانی که انار و خرما دارند. در دنیای خیالی او نباید هیچ محدودیتی در خوردن و نوشیدن انچه مورد علاقه اوست وجود داشته باشد. تصور چنین دنیایی در صحرای خشک و بی اب و علف عربستان و با ان همه محرومیت برای این کودک یتیم بسیار دلنشین است. بنابر این انچه را که در دنیای واقعی خود ندارد در دنیای خیالی خود ترسیم میکند.
سومین چیزی که محمد به دنیای خیالی خود اضافه میکند زن است. او در دوران جوانی تا سن بیست و پنج سالگی یعنی زمانی که اکثر همسن های او صاحب فرزند بودند به علت فقر موفق به ازدواج نمیشود و نبود زن بری او تبیدل به نیازی میشود که نمی تواند به ان دست یابد. نیاز به زن برای او تبدیل به عقده ای میشود که ان را جز در دنیای خیالی خود نمیتواند ببابد بنا بر این با اضافه کردن زنان به دنیای خیالی خود دنیای را در ذهن خیال پرور خود میسازد که از لحاظ دسترسی به زنان نیز محدودیتی ندارد. حتی بعد از این که ازدواج میکند با زنی ازدواج میکند که بیشتر برای او جای مادر را دارد و تنها میتواند مهر مادری را که هرگز ندیده بوده است را برایش به ارمغان بیاورد. از طرفی وجود خدیجه به عنوان یک زنی که محمد مجبور به احترام به وی بوده است مانع از این میشود که او بتواند با زنان جوان و مورد علاقه خود ازدواج کند. هرچند بعد از فوت خدیجه و به قدرت و ثروت رسیدن محمد در مدینه تلافی نبود زن را در زمان جوانی و میانسالی خود با گرفتن زن های متعدد پر میکند ولی با این حال در بهشتی که برای دین خود ترسیم میکند به زنان یا همان حوریان بهشتی جایگاه ویژه ای میدهد. حتی توصیف باکره بودن زنان و این که دست هیچ مردی تا کنون به انها نرسیده است خود ناشی از غیرت بیش از حدی است که این شخص داشته و به همان خاطر زنان خود را بعد از مرگ ممنوع از ازدواج میکند و محدودیت های زیادی را برای انها در معاشرت با مردان بر اساس نصوص قرانی در نظر میگیرد.
به هر صورت بهشتی که محمد در قران ترسیم میکند که علاوه بر این که منبعث شده از عقده های واپس خورده خود او در دوران کودکی و جوانی است این مزیت را برای او داشته که میتوانسته است باعث تحریک عرب ان زمان به پیوستن به دین او با توجه به گرایش و علاقه عراب به زن و خوراکی باشد.
اما با این حال در بهشتی که محمد در قران توصیف میکند انسان بیشتر حیوان گونه زندگی میکند چرا که تنها به خوردن و اشامیدن و عشق بازی با حوریان بهشتی میپردازد. در حقیقت انسانیت انسان که با انجام اعمال نیک از قبیل کمک به درماندگان و از خود گذشتگی و سایر صفات عالی انسانی مصداق میابد در بهشت توصیفی محمد ابن عبد الله محلی برای ابراز وجود نمی یابد.
۱۳۸۸ تیر ۱۴, یکشنبه
چگونه مسعله شان نزول دلیلی بر عدم الهی بودن قران است.
۱۳۸۸ تیر ۹, سهشنبه
دلیلی دیگر برای این که قران کلام بشری است.
حال شما تصور کنيد که مشغول خواندن ديوان اشعار يک شاعر هستيد و متوجه ميشويد که بعضي از اشعار بهتر از ديگر اشعار سروده شده است. مثلما اين امر را اينگونه توجيه ميکنيد که شاعر در اين اشعار نتوانسته است به خوبي از بيشترين مقدار ذوق و استعداد ادبي خود استفاده کند يا مثلا در فلان شعر ذوق بيشتري را به کار برده است.
خوب اکنون سوالي که پيش مياد اين است که چرا بايد کيفيت همه سورهاي قران از هر نظر چه از نظر معاني و بلاغت و شيوايي و... در بالاترين سطح ممکن نباشد؟ چرا بايد بعضي از ايات به گونه اي زيباتر باشند که مثلا مورد تحسين باشند و بعضي در حد انها نباشند؟ اصولا اگر قران را خدا نازل کرده است چرا اين خصوصيت اثار بشري که بعضي از ان از بعضي ديگر برتر است در قران نيز وجود دارد؟
به هر صورت خدا يا ميتوانسته است همه ايات قران را در بهترين کيفيت ممکن از هر لحاظ از قبيل بلاغت و شيوايي و بار معاني و... نازل کند يا نميتوانسته است. اگر نميتوانسته است که ديگر اسم اين موجود خدا نميتواند باشد. و اگر ميتوانسته است ولي نخواسته است در اين صورت خدا خسيس است. و چون نه صفت ناتواني و نه صفت بخل را نميتوان به خدا نسبت داد اين خود دليلي است که قران کلام بشري است که توسط يک انسان در طول مدت نسبتا زياد 23 سال تدوين شده است.
امام زمان نیز چون نوح شکست می خورد!!!
به هر صورت گویا الله میخواهد پروژه ناموق نوح را این باز در قالب امام زمان پیاده کند. در واقع او میخواهد انسانی را بفرستتد که مانند نوح ابتدا به دعوت و ارشاد مردم بپردازد و سپس کسانی را که ایمان نیاورده اند را نابود کند. یک نفر باید به این الله بگوید اگر پروژه حضرت نوح در زمانی واقع شد که اگر به فرض محال نتیجه میداد برای انسان های نسل های بعد میتوانست مفید باشد پروژه امام زمان حتی اگر به فرض صد در صد محال به نتیجه ای برسد چون در اخر الزمان است دیگر سودی برای بشریت ندارد.
در واقع امام زمان در مقابل مقتضای افرینشی که خود الله در قران بیان نموده و ان قرار دادن خوب و بد در سرشت انسان است قیام میکند. در حای که مقتضای جهان شر را ایجاب میکند و نمیتوان با نابود کردن اشرار شر را نابود کرد. هم خود الله و هم امام زمان باید بدانند که انسان به گونه ای افریده شده است که همیشه عده ای از انها به سمت شر تمایل پیدا میکنند و نه یک نفر میتواند انها را اصلاح کند و نه با کشت و کشتار مشکلی حل میشود. همانطور که محمد ابن عبدالله خود معترف بود که نتوانسته است اعراب را مومن کند و به انها میگفت نگوید مومن شده ایم بگوید تسلیم شده ایم.از کسانی که به امام زمان اعتقاد دارند میخواهم به مبانی این قضیه باندیشند و ببینند که تا چه حد محضک است.
۱۳۸۸ تیر ۸, دوشنبه
مذهب برای توجیه کردن ستم ستمکاران امده است.
الله یک بیمار روانی
۱۳۸۸ خرداد ۱۳, چهارشنبه
کلامی بهتر از قران
خوب حالا ما ایه های از قران را با چند بیت از اشعار یک شاعر ایرانی مقایسه میکنیم.
هر كجا بر ايشان دستيافتيد آنان را بكشيد و همان گونه كه شما را بيرون راندند آنان را بيرون برانيد [چرا كه] فتنه [=شرك] از قتل بدتر است [با اين همه] در كنار مسجد الحرام با آنان جنگ مكنيد مگر آنكه با شما در آن جا به جنگ درآيند پس اگر با شما جنگيدند آنان را بكشيد كه كيفر كافران چنين است سوره ۲ ایه ۱۹۱
به هر زن زناكار و مرد زناكارى صد تازيانه بزنيد و اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد در [كار] دين خدا نسبت به آن دو دلسوزى نكنيد و بايد گروهى از مؤمنان در كيفر آن دو حضور يابند سوره ۲۴ ایه ۲
همان گونه كه خودشان كافر شدهاند آرزو دارند [كه شما نيز] كافر شويد تا با هم برابر باشيد پس زنهار از ميان ايشان براى خود دوستانى اختيار مكنيد تا آنكه در راه خدا هجرت كنند پس اگر روى برتافتند هر كجا آنان را يافتيد به اسارت بگيريد و بكشيدشان و از ايشان يار و ياورى براى خود مگيريد سوره ۴ ایه ۸۹
به زودى گروهى ديگر را خواهيد يافت كه مىخواهند از شما آسوده خاطر و از قوم خود [نيز] ايمن باشند هر بار كه به فتنه بازگردانده شوند سر در آن فرو مىبرند پس اگر از شما كنارهگيرى نكردند و به شما پيشنهاد صلح نكردند و از شما دست برنداشتند هر كجا آنان را يافتيد به اسارت بگيريد و بكشيدشان آنانند كه ما براى شما عليه ايشان تسلطى آشكار قرار دادهايم .سوره ۴ ایه ۹۱
بريده باد دو دست ابولهب و مرگ بر او باد. سوره ۱۱۱ ایه یک
كشته باد انسان چه ناسپاس است سوره ۸۰ ایه ۱۷
انسان را از نطفهاى آفريده است آنگاه دشمنی آشكار است. سوره ۱۶ ایه ۴
در ایات بالا چیزی جز ادم كشی شكنجه و دشمنی نیست.
ایات بالا را با این سه بیت معروف سعدی مقایسه کنید و بیان کنید که کدام زیباتر انسان دوستانه تر و دلنشینتر است.
بنی آدم اعضای یک پیکرند
چو عضوی به درد آوردروزگار
تو کز محنت دیگران بی غمی
۱۳۸۸ خرداد ۸, جمعه
در رد یکی از مغلطه های اسلامی
قيامت است. با اين ترجمه
آيا انسان مىپندارد كه هرگز استخوانهاى او را جمع نخواهيم كرد (3) آرى قادريم كه سر انگشتانش را هم درست کنيم. (4)
اولين نکته اي را من لازم به تذکر ان ميدانم اين است که حتي اگر به فرض محال اين حرف ها را
منطقي بدانيم اين تنها اثبات ميکند که اين کلامات از يک انسان باهوش يا صرفا از يک موجود فرازميني
است.البته با اشتباهات زيادي که قران حتي در همين سوره قيامت کرده اين فرض نيز منتفي ميشود
ولي صرف يک اشتباه و يا يک تناقض براي اثبات اين که قران از خدا نيست کافي است.
اسلاميان ميگويند چون انسان ان زمان نميدانسته که خطوط سر انگشتان هر کس متفاوت از خطوط سر
انگشتان شخص ديگر است و امروزه به اين مسعله پي برده اند نشان از اين است که قران معجزه است.
پس انچه انها به عنوان معجزه از ان ياد ميکنند تفاوت خطوط سر انگشتان ادم ها با يک ديگر است که
انها فکر ميکنند قران به ان اشاره کرده است.(هرچند توضيح ميدهيم که منظور محمد از اين مثل تفاوت
نبوده است.) خوب اگر تنها سر انگشت انسان ها از یک دیگر متفاوت بود باز این را میتوانستیم به عنوان یک شگفتی (نه معجزه) قبول کنیم. ولي نکته جالب توجه اين است که تفاوت انسانها در کليه اعضاي بدن انها مصداق دارد.
مثلا بيني و لب و دندان ها و چشم هاي هيچ کس کاملا شبيه به ديگري نيست. و اگر با دقت بر رسي
بشود اصولا تمام اعضاي بدن انسان از نظر شکل و فرم کاملا مخصوصا خود اوست و شباهت تامه اي
وجود ندارد شايد تنها در نگاه اوليه شبيه به نظر برسند کما اين که هنگامي که صدام را دستگير کردند
براي شناساي او از صدام هاي بدلي به اندازه گيري فرم صورت و دندان هايش پرداختند نه به اثر
انگشتش. خوب بعد از اين که فهميديم که اصولا تفاوت ادم ها تنها در خطوط سر انگشتانشان نيست بلکه در همه
اعضاي بدن انهاست با اين ميپردازيم که علت اين که محمد اين مثل را اورده است چيست.
اگرچه انسان در زمان محمد متوجه تفاوت خطوط سر انگشتان و کف دست انسان ها با يکديگر نبوده است اما مسلما
ريز بودن و و پيچ در پيچ بودن اين خطوط را مد نظر داشته است .وقتي که شخصي براي محمد
استخواني مياورد و ميگويد الله چگونه روز قيامت استخوان هاي اين شخص را جمع اوري ميکند براي
اين که بگويد الله ميتواند اين کار را بکند اين گونه بيان ميکند که اين استخوان به اين بزرگي را که جمع
کردنش کاري ندارد ما حتي استخوان سر انگشت شما (که خیلی کوچکتر و تعداش هم بیشتر است) يا مثلا خطوط سر انگشت شما که از اين ريز تر
هستند جمع ميکنيم.مثل این که کسی به شما بگوید شما چگونه میتوانی پرنده ای را از راه دور شکار کنی و شما بگوید که
من حتی میتوانم مگس ها را نیز از راه دور شکار کنم.جالب اینجاست که چند ایه بعد در ایه ایه 8 سوره قیامت قران مینویسد که ماه (در روز قیامت) بی نور
میشود در حالی که همگی میدانیم ماه همین العان هم بی نور است و تنها مثل یک اینه بازتاب میکند. مسعله اینجاست که قران علاوه بر این که سر تا سر از اشتباهات و تناقض گویی ها میباشد در کلیت
خود نیز دارای ریشه عقلانی نیست..
۱۳۸۸ خرداد ۴, دوشنبه
الله در قران الله منصف و عادلی نیست.
اولا همینطور که گفتیم عوامل مختلف ژنتیکی, محیطی, تربیتی, وضعیت خانوادگی, و... در گرایش یا عدم گرایش این افراد به پیامبر موثر بوده است و لذا هر شخص اصولا باید با توجه به شخصیت خاص خود محاکمه شود. امروزه دادگاه اطفال و زنان و در اکثر کشور ها از هم جدا هستند. بلاشک کشتار دست جمعی عده ای مرد و زن و کودک به صرف این که ادعای فرستاده الله را باور نکرده اند ان هم بدون در نظر گرفتن شخصیت خاص این افراد از نظر سن و جنس و محیط و ژنتیک و سایر علل عدم این گرایش و تعیین یک مجازات دسته جمعی برای این گروه حتی از نظر وجدان انسانی نیز قابل توجیه نیست چه برسد به عدل الهی.
نکته دوم و جالب تر این که این افراد بلاشک افریده خود خدا هستند و محکوم کردن انها نوعی محکوم کردن سازنده انها میباشد. مثل این است که شما یک اتو مبیل طراحی کنید و بعدا ان را اتش بزنید که چرا انجور که من انتظار داشتم حرکت نکرده است.
سوم این که ایا نابود کردن یک قوم مشکلی را حل میکند؟ اگر این گونه بود چرا باز بعد از قوم نوح و ثمود و .. باز افراد بی ایمان در جهان امدند؟ ایا الله نمیدانست مشکل ایمان اوردن بعضی و ایمان نیاوردن بعض دیگر ناشی از افرینشی است که انسان داشته است و نه مشکل یک قوم خاص که بتوانم با نابودی ان جهان را از بی ایمانی پاک کرد؟ ای ایا این منصفانه است که الله به یک قوم بگوید من شما را نابود میکنم برای این که قوم دیگر عبرتشان بشود. امروزه جوامع بشری حتی نسبت به از بین بردین مجرمین خطرناک اقدام نمیکنند و به جای ان سعی میکنند علل و عواملی که باعث مجرم شدن این فرد شده را شناسای و نسبت به درمان ان اقدام کنند. ایا بهتر نبود الله هم به جای کشتار دست جمعی نسبت به شناسایی علل و عومل این عدم ایمان در اقوام نوح و ثمود و .. اقدام کند تا مجبور به تکرار این کشتار نشود.
چهارم این که اصولا مصاف یک عده از انسانهای ضعیف و به قول خود الله جاهل با الله که ادعا میکند بسیار توانا است خارج از انصاف است. امروزه حتی انسانها در جریان محاکه متهمین از قاعده تساوی صلاح ها که عبارت است برابری شرایط دادستان و متهم است استفاده میکنند.
حتی اگر محاکمه مطلق را بدون در نظر گرفتن شرایط خاص هر کس در نظر بگیریم این سوال پیش میاد که مثلا زنان در قوم لوط و کودکان در قوم نوح چرا گرفتار عذاب شدند؟ در داستان قوم ثمود میخوانیم که عده ای شتر خدا را کشتند و الله همه شهر را با خاک یکسان کرد. خوب زنان و کودکان و عده ای که در کشتار دخالت نداشتند چرا نابود عذاب شدند؟
پنجم این که ایا خدا این اقوام را برای این افریده بوده که به او ایمان داشته باشند؟ اگر این گونه است عدم ایمان این افراد ناشی از نقص خلقت خود او بوده و ضمنا این سوال پیش میاد که چرا فقط یک تعداد از اقوام بی ایمان و مشرک عذاب شده اند؟ مصریان و چینی ها و بابلی ها و ایلامی ها و...سالها بت پرست بودند اما خدا تنها عاد و ثمود را نابود کرده است. اگر علتش این نبوده چرا این اقوام را نابود کرده است؟
الله در ایات زیادی دستور کشتار کفار بدون محاکمه و بدون در نظر گرفتن شرایط خاص ژنتیکی, روانی, خانوادگی و سایر عواملی که در کافر بودن او موثر بوده است را میدهد.
ضمن این که الله در بیان این داستان ها به نوعی به رجز خوانی پرداخته و در داستان نابود کردن فرعون و سربازانش میگوید که سر انجام از مخلوق خودش انتقام گرفته است!!!
ایات ۱۳۳ تا ۱۳۶ سوره اعراف را با هم میخوانیم.
پس بر آنان طوفان و ملخ و كنه ريز و غوكها و خون را به صورت نشانههايى آشكار فرستاديم و باز سركشى كردند و گروهى بدكار بودند (133)
و هنگامى كه عذاب بر آنان فرود آمد گفتند اى موسى پروردگارت را به عهدى كه نزد تو دارد براى ما بخوان اگر اين عذاب را از ما برطرف كنى حتما به تو ايمان خواهيم آورد و بنىاسرائيل را قطعا با تو روانه خواهيم ساخت (134)
و چون عذاب را تا سررسيدى كه آنان بدان رسيدند از آنها برداشتيم باز هم پيمانشكنى كردند (135)
سرانجام از آنان انتقام گرفتيم و در دريا غرقشان ساختيم چرا كه آيات ما را تكذيب كردند و از آنها غافل بودند (136)
همانطور که گفته شده است محمد علاوه بر این که این داستان ها را از تورات دزدیده است هدفش این بوده است که به وسیله ان مردم را بترساند تا او را به عنوان پیامبر قبول کنند. افسانه بودن بعضی از این داستان ها هم مسلم است.
۱۳۸۸ اردیبهشت ۳۱, پنجشنبه
عناصر چهار گانه و الله
و از نشانههاى او اين است كه شما را از خاك آفريد پس بناگاه شما [به صورت] بشرى هر سو پراكنده شديد سوره: 30 , آیه: 20
در واقع مثل عيسى نزد خدا همچون مثل [خلقت] آدم است [كه] او را از خاك آفريد سپس بدو گفت باش پس وجود يافت سوره 3 ایه 59
و در حقيقت انسان را از گلى خشك از گلى سياه و بدبو آفريديم سوره 15 ایه(۲۶)
و پيش از آن جن را از آتشى سوزان و بىدود خلق كرديم سوره پانزده ایه 27
و اوست كسى كه از آب بشرى آفريد و او را [داراى خويشاوندى] نسبى و دامادى قرار داد و پروردگار تو همواره تواناست سوره 25 ایه(54)
انسان را از گل خشكيدهاى سفال مانند آفريد سوره 55 ایه (۱۴)
جن را از تشعشعى از آتش خلق كرد .سوره 55 ایه 15
پس [از كافران] بپرس آيا ايشان [از نظر] آفرينش سختترند يا كسانى كه [در آسمانها] خلق كرديم ما آنان را از گلى چسبنده پديد آورديم .سوره 37 ایه 11
آيا كسانى كه كفر ورزيدند ندانستند كه آسمانها و زمين هر دو به هم پيوسته بودند و ما آن دو را از هم جدا ساختيم و هر چيز زندهاى را از آب پديد آورديم آيا [باز هم] ايمان نمىآورند . سوره 21 ایه 30
و به يقين انسان را از عصارهاى از گل آفريديم . سوره 23 ایه 12
و خداست كه هر جنبندهاى را [ابتدا] از آبى آفريد پس پارهاى از آنها بر روى شكم راه مىروند و پارهاى از آنها بر روى دو پا و بعضى از آنها بر روى چهار [پا] راه مىروند خدا هر چه بخواهد مىآفريند در حقيقتخدا بر هر چيزى تواناست سوره 24 ایه(45)
ایات فوق نشان میدهد که الله نیز همانند بقیه فکر میکرده است که هر چیز در جهان است از این چهار عنصر افریده شده است. برای همین میگوید این را از اب افریدم و ان را از خاک و..
اشتباهات قران در مورد زمین و اسمان
تصور عربي که در عربستان زندگي ميکرد از زمين و اسمان تقريبا مثل اتاقي بود که شما در ان
نشسته ايد. او زمين را مثل کف اتاق مسطح و اسمان را همانند سقف ان ميدانست. او نميدانست که اصلا
چيزي به نام اسمان وجود ندارد و انچه ميبيند ناشي از تجزيه نور افتاب است. خورشيد را چون يک
چراغ ميدانست که البته حرکت ميکند و نميدانست که مثلا در همين کهکشان راه شيري ميلون ها خورشيد
وجود دارد. او نميدانست که بلاواقع خورشيد هم يک ستاره است و ستارگان هم در واقع خورشيدند. او
فکر ميکرد ستارگان شب ها به اسمان مياند. و ماه را در حرکت ميدانست ولي تصور ميکرد که در پي
خورشيد حرکت ميکند و تصور ميکرد که ماه نيز چون خورشيد از خود نور دارد. اما زمين را ثابت
فرض ميکرد. او تصور ميکرد خورشيد پشت کوه و يا.. فرو ميرود و فردا نيز از جايي مثل کوه يا
دوباره خارج ميشود..او فکر ميکرد وقتي شب ميشود همه جهان شب و تاريک ميشود وقتي روز ميشود
همه جهان روز ميشود. او نميدانست مثلا در فضاي ماواري جو شب و روز معني ندارد.و اين شب رو
روز به وجود امده ناشي از حرکت دوراني زمين به دور خود است. با نگاهي به ايات قران ميبينيم که
تصور قران نيز از زمين و اسمان به همين ترتيب است.
و آسمان را سقفى محفوظ قرار داديم و[لى] آنان از [مطالعه در] نشانههاى آن اعراض مىكنند .سوره
انبيا ايه 32
در اين ايه اسمان را سقف پنداشته ولي همينطور که گفتيم اسمان وجود جسمي ندارد.
آيا آفرينش شما دشوارتر استيا آسمانى كه [او] آن را برپا كرده است ايه 27 سوره نازعات
سقفش را برافراشت و آن را [به اندازه معين] درست كرد (28) سوره نازعات
و شبش را تيره و روزش را آشكار گردانيد ايه 29 سوره نازعات
در سه ايه فوق دو نکته نهفته است اول اين که باز اسمان را سقف دانسته و دوم اين که براي اسمان
شب و روز تصور کرده است در حالي که شب و روز متعلق به کراتي است که چرخش دوراني به دور
خود دارند و در فضاي ماوراي جو شب و روز وجود ندارد.
همان [خدايى] كه زمين را براى شما فرشى [گسترده] و آسمان را بنايى [افراشته] قرار داد و از آسمان
آبى فرود آورد و بدان از ميوهها رزقى براى شما بيرون آورد پس براى خدا همتايانى قرار ندهيد در
حالى كه خود مىدانيد (22) سوره بقره
در ايه فوق باز اسمان را چون سقف پنداشته و زمين را چون فرش مسطح
آسمانها را بىهيچ ستونى كه آن را ببينيد خلق كرد و در زمين كوههاى استوار بيفكند
تا [مبادا زمين] شمارا بجنباند و در آن از هر گونه جنبندهاى پراكنده گردانيد و از آسمان آبى
فرو فرستاديم و از هر نوع [گياه] نيكو در آن رويانيديم سوره 31 ایه 10
در ايه فوق باز الله ميگويد که ستونهاي اسمان را شما نميبينيد... يعني اسمان
براي زمين چون سقف اتاق شماست البته ستون هايش را نميبينيد. ضمنا الله براي اين که زمين نجنبد
براي ان کوه قرار داده سوالي که پيش مياد اين است که پس چرا حتي در کوهستان ها زمين ميجنبد و
زلزله ميشود. سوما الله براي اين که زمين نجنبد به کوه احتياج داشته....
خدا [همان] كسى است كه آسمانها را بدون ستونهايى كه آنها را ببينيد برافراشت آنگاه بر عرش استيلا
يافت و خورشيد و ماه را رام گردانيد هر كدام براى مدتى معين به سير خود ادامه مىدهند [خداوند]
در كار [آفرينش] تدبير مىكند و آيات [خود] را به روشنى بيان مىنمايد اميد كه شما به لقاى
پروردگارتان
يقين حاصل كنيد ایه (2) سوره الرعد.
خداوند همه جا از حرکت خورشيد و ماه خبر ميدهد اما از حرکت زمين خبر نميدهد اگر الله اين را
ميدانست که زمين حرکت ميکند حتما خبر ميداد.
خدا زمين را براى شما فرشى [گسترده] ساخت ایه (19) سوره نوح
در ايه فوق الله باز زمين را چون فرش مسطح فرض کرده
وَإِلَى السَّمَاء كَيْفَ رُفِعَتْ 18
وَإِلَى الْجِبَالِ كَيْفَ نُصِبَتْ19
و به كوهها كه چگونه برپا داشته شده. ایه (19) الغاشية
وَإِلَى الْأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ 20
و به زمين كه چگونه گسترده شده است. ایه (20) الغاشية
در ايه فوق صراحتا اشاره شده که (الارض کيف سطحت)
همچنين اسمان را رفيع و بلند فرض کرده در حالي که اسماني وجود ندارد و گفتيم انچه ميبينيم تجزيه نور خورشيد است.
بر فراز شما هفت [آسمان] استوار بنا كرديم (12)
و چراغى فروزان گذارديم 13 سوره النبا
فراز کره زمين کجاست؟ الله تصور ميکرده زمين مسطح است پس براي ان فراز در نظر گرفته اما اکنون که زمين کروي است فراز انساني که در زاپن زندگي ميکند با فراز انساني که در ايران زندگي ميکند متفاوت است.
از تو سوال ميکنند سبب بدر و هلال ماه چيست، بگو سبب آن تعيين عبادات حج است ایه 189 بقره
يک دليل بر اين که الله نميدانسته زمين کروي است ايه فوق است زيرا سبب بدر ماه کروي بودن زمين است ولي چون الله نميدانسته گفته سببش تعيين عبادات حج است. جالب اينجاست که عبادات حج تنها در عربستان معني داشته و الله فقط براي عرب ها ماه را هلالي ميکرده است.
تا آنگاه كه به غروبگاه خورشيد رسيد و ديد كه [خورشيد] در چشمهاى گلآلود و سياه غروب مىكند و نزديك آن طايفهاى را يافت فرموديم اى ذوالقرنين [اختيار با توست] يا عذاب مىكنى يا در ميانشان [روش] نيكويى پيش مىگيرى (86) سوره کهف
در اين ايه خدا ميگويد خورشيد در چشمه گل الود فرو ميرفته است. چون در اعراب دوره جهالت تصور ميکردند که خورشيد در زمين يا کوه و.. فرو ميرود. الله هم مثل انها ميانديشيده است.
تا آنگاه كه به جايگاه برآمدن خورشيد رسيد [خورشيد] را [چنين] يافت كه بر قومى طلوع مىكرد كه براى ايشان در برابر آن پوششى قرار نداده بوديم ایه (90) الکهف
قران در اين قصه ميگويد که ذولقرنين به جايي رسيد که خورشيد از انجا طلوع ميکرده است. با توجه
به کروي بودن زمين از نظر شما خورشيد در کجا طلوع ميکند.؟ در عربستان فکر ميکردند که خورشيد ذر نقطهاي دور از زمين خارج ميشود و در نقطه اي از زمين در ان فرو ميرود و الله ميگويد ذوالقرنين به ان نقطه رسيده.
سوگند به خورشيد و تابندگيش الشمس ايه يک
سوگند به ماه چون پي خورشيد رود. الشمس ايه دو
الله عربستان فکر ميکرده که ماه دنبال خورشيد حرکت ميکنه... اخه بعد از اين که خورشيد غروب ميکرده
ماه تو اسمون پيدا ميشده. نکته جال ديگه چرا خدا فقط ماه زمين را ميديده ميدونيم که بقيه کرات نيز قمر دارند.
و [نيز] پارهاى از شب و در فروشدن ستارگان تسبيحگوى او باش سوره 59 ایه (49)
همينطور که امروزه ميدانيم ستارگان در روز جايي نميروند ولي الله تصور ميکرده که تنها شب ها طلوع ميکنند.
آيا نديدهاى كه خدا آنچه را در زمين است به نفع شما رام گردانيد و كشتيها در دريا به فرمان او روانند و آسمان را نگاه مىدارد تا [مبادا] بر زمين فرو افتد مگر به اذن خودش [باشد] در حقيقتخداوند نسبت به مردم سخت رئوف و مهربان است ايه 65 از سوره حج
الله اسمان را نگه داشته تا يه موقع روي زمين نيفته....
ميبنيد الله عربستان طرز فکرش مثل ادماي که تو عربستان زندگي ميکردند بوده.
شباهت الله با شیطان
هر دو از انسان کینه دارند و در صدد نابودی ان هستند.در اینجا ایه ای از قران را که نشانگر کینه الله از انسان است میاورم.
كشته باد انسان چه ناسپاس است. سوره عبس ایه 17
این ایه الله که میگوید من خودم انسان را خلق کردم ارزوی مرگ برای او میکند...الله که مدعی است از روح خودش در گل انسان دمیده و خودش سرشتش را درست کرده است.
شباهت دوم الله با شیطان این است که الله نیز به گمراه کردن بندگانش میپردازد.
هر كه را خدا هدايت كند او رهيافته است و هر كه را گمراه سازد در برابر او براى آنان هرگز دوستانى نيابى و روز قيامت آنها را كور و لال و كر به روى چهرهشان درافتاده برخواهيم انگيخت جايگاهشان دوزخ است هر بار كه آتش آن فرو نشيند شرارهاى [تازه] برايشان مىافزاييم سوره ۱۷: الإسراء..ایه 97
روزى كه پشتكنان [به عنف] بازمىگرديد براى شما در برابر خدا هيچ حمايتگرى نيست و هر كه را خدا گمراه كند او را راهبرى نيست ایه ۲۳ سوره غافر
خدا زيباترين سخن را [به صورت] كتابى متشابه متضمن وعد و وعيد نازل كرده است آنان كه از پروردگارشان مىهراسند پوست بدنشان از آن به لرزه مىافتد سپس پوستشان و دلشان به ياد خدا نرم مىگردد اين است هدايتخدا هر كه را بخواهد به آن راه نمايد و هر كه را خدا گمراه كند او را راهبرى نيست . سوره الزمر ایه ۲۳
پس كسى را كه خدا بخواهد هدايت نمايد دلش را به پذيرش اسلام مىگشايد و هر كه را بخواهد گمراه كند دلش را سخت تنگ مىگرداند چنانكه گويى به زحمت در آسمان بالا مىرود اين گونه خدا پليدى را بر كسانى كه ايمان نمىآورند قرار مىدهد . سوره انعام ایه ۱۲۵
[اين چنين نيست] بلكه كسانى كه ستم كردهاند بدون هيچ گونه دانشى هوسهاى خود را پيروى كردهاند پس آن كس را كه خدا گمراه كرده چه كسى هدايت مىكند و براى آنان ياورانى نخواهد بود سوره روم ایه ۲۹
هر كه را خداوند گمراه كند براى او هيچ رهبرى نيست و آنان را در طغيانشان سرگردان وا مىگذارد. ایه ۱۸۶ اعراف
كسانى كه آيات ما را دروغ پنداشتند در تاريكيها[ى كفر] كر و لالند هر كه را خدا بخواهد گمراهش مىگذارد و هر كه را بخواهد بر راه راست قرارش مىدهد .ما هيچ پيامبرى را جز به زبان قومش نفرستاديم تا [حقايق را] براى آنان بيان كند پس خدا هر كه را بخواهد بىراه مىگذارد و هر كه را بخواهد هدايت مىكند و اوست ارجمند حكيم سوره ابراهیم ایه ۴
شباهت سوم الله با شیطان این است که هدفش این بوده که جهنم را از انسان ها پر کند و اصلا اگر او نمیخواست شیطان خر کی بود.
ایه های زیر نشان دهنده این است که الله از ازل این را مقرر فرموده است.كسانى كه پروردگار تو به آنان رحم كرده و براى همين آنان را آفريده است و وعده پروردگارت [چنين] تحقق پذيرفته است [كه] البته جهنم را از جن و انس يكسره پر خواهم كرد سوره ۱۱ ایه ۱۱۹
فرمود نكوهيده و رانده از آن [مقام] بيرون شو كه قطعا هر كه از آنان از تو پيروى كند جهنم را از همه شما پر خواهم كرد سوره اعراف ایه ۱۸
نگاهی به سوره لهب
نگاهی به سوره لهب
به نام خداوند رحمتگر مهربان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
بريده باد دو دست ابولهب و مرگ بر او باد (1)
تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ ﴿1﴾
دارايى او و آنچه اندوختسودش نكرد (2)
مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَمَا كَسَبَ ﴿2﴾
بزودى در آتشى پرزبانه درآيد (3)
سَيَصْلَى نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ ﴿3﴾
و زنش آن هيمهكش [آتش فروز] (4)
وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ ﴿4﴾
بر گردنش طنابى از ليف خرماست (5)
فِي جِيدِهَا حَبْلٌ مِّن مَّسَدٍ ﴿5﴾
در این ایات اندیشه کنید.
ببینید الله چقدر عاجز شده که به لعن و نفرین بنده و مخلوق خودش میپردازد. این ادم ها هستند که وقتی از کسی عاجز میشویند نفرینش میکنید. اما خدا اگر بخواهد دست ابو لهب را ببرد و نابودش کند با قدرتی که دارد چه نیازی به لعن و نفرین دارد. مگر خودش نمیگوید که هر چیزی را اراده کند ایجاد میشود. خوب اگر میخواهد دستش راببرد و نابودش کند کافیست اراده کند و اگر نمیخواست این کار را بکند پس چرا میگوید بریده باد دست لهب....
جالب اینجاست که ابولهب از دست نفرین الله جان به درمیبرد و نه دستش بریده میشود و نه کشته میشود بلکه در سال دوم هجری بر اثر کهولت سن فوت میکند.